جذب خواسته ها بسیار آسان است اگر دقیقا بدانیم چطور و چگونه احساسات و وابستگی های خود را کنترل کنیم.

چرا برخی افراد وقتی به چیزی نیاز مبرم دارند نمی توانند آن را بدست آورند،همه ما قبلا این را تجربه کرده ایم . همه ما وسواس داشته ایم تا چیزهایی مانند کاهش وزن ، پول بیشتر ، دختر یا پسر رویاهای خود را بدست آوریم اما به نظر می رسد اتفاقات به شکلی رقم میخورند که این را برای ما غیرممکن میکند.

آنچه در مورد قانون جذب به شما نگفته اند:

با جرات می توان گفت برخی از شماها پس از اینکه بارها و بارها شکست خورده اید دیگر به قانون جذب اعتقاد ندارید.بسیاری از کتابها در مورد قانون جذب می گویند ، به آنچه که می خواهید فکر کند و منتظر بمانید جهان آن را برای شما ارسال کند .این اصلا درست نیست در واقع ، این دلیلی است که چرا شما چیزی که همیشه تجسم کرده اید را بدست نیاورده اید.

هنگامی که شما در حال فکر کردن به آنچه که همیشه می خواهید هستید و واقعاً آن را می خواهید یا حتی به آن احتیاج دارید در واقع شما به نتیجه وابسته هستید اما وقتی به نتیجه وابسته هستید احتمال کمتری وجود دارد آنچه را که می خواهید دریافت کنید.

زندگی موانع بسیاری را سر راه شما قرار خواهد داد و حتی شما را از هدفتان دورتر میکند منظور این است … آیا متوجه شده اید چگونه بیشتر افرادی که به یک دختر یا پسر وابسته هستند یا می خواهند ثروتمند یا وزن خود را کاهش هستند به نتیجه مطلوبی نمی رسند؟

اما چرا؟ من که خواسته ام را با تمام وجود دوست دارم و آن را می خواهم ؟

دلیل وابستگی آنها به خواسته این است که آنها واقعاً در سطح ناخوداگاه باور ندارند که آنچه را که می خواهند می توانند داشته باشند به عبارت دیگر وقتی شما بدانید اکسیژن بی نهایت است پس نگران بدست آوردن آن نخواهید بود! هنگامی که همیشه به آنچه که می خواهید فکر می کنید ، به ذهن ناخودآگاه خود این پیام را ارسال می کنید که شما آن را ندارید.

ذهن ناخودآگاه شما منعکس کننده اعتقادات شما در واقعیت است و شما در پایان شرایطی را در زندگی خود جذب می کنید که شما را دورتر از خواسته های واقعیتان قرار می دهد زیرا برای رسیدن و جذب خواسته ها باید احساس داشتن آن را درون خود ایجاد کنید نه نداشتن آن.

این واقعیت که شما درباره آنچه می خواهید فکر می کنید و وسواس داشتن آن را دارید باعث ایجاد شک می شود ، شک و ترس از اینکه چیزی درست نیست یا رخ نخواهد داد.

این انرژی متضاد جذب خواسته ها است . برخی از شماها ممکن است در حال فکر کردن در مورد اینکه “اما من باور دارم که این اتفاق خواهد افتاد! من فقط به این خواسته احتیاج دارم و باید به زودی اتفاق بیفتد.زندگی من در حال نابودی است و من واقعاً به پول اضافی احتیاج دارم  ” باشید .

مجدد خطوط بالایی را بخوانید و به وضوح خواهید فهمید که این اعتقاد توسط ترس از نداشتن پول کافی ایجاد شده است. ترس شما را از رسیدن به خواسته های خود دور می کند.

اگر واقعاً اعتقاد داشتید آنچه را می خواهید می توانید داشته باشید ،آیا باز هم مدام در مورد آن فکر میکردید. آیا تا به حال به مسواک زدن خود فکر کرده اید؟ آیا تا به حال به بیدار شدن در صبح فکر کرده اید؟ نه از آنجا که شما می دانید این اتفاقات رخ خواهند داد و اینکه به این فکر کنید که آیا این اتفاقات رخ خواهند داد یا نه بسیار مسخره است.

در موردش فکر کنید…

۸۰٪ از ما که در حال مطالعه این خطوط هستیم بستنی در یخچال داریم اگر اینطور نیست ، به راحتی می توان فرض کرد که امروز می توان به راحتی بستنی تهیه کنید.همه شما آهنگی دارید که دوست دارید بشنوید که اگر واقعاً بخواهید همین حالا می توانید به آن گوش دهید هر زمان که بستنی یا این آهنگ را بخواهید ، به راحتی آن را دریافت خواهید کرد زیرا از قبل آن را دارید و وقتی می دانید که چیزی دارید ، به هیچ وجه به آن فکر نمی کنید و به نتیجه وابسته نیستید. وابستگی در مقابل عدم وابستگی مانند …

نگه داشتن یک گلوله برفی در بالای تپه ، زیرا نگران هستید که گلوله نمی تواند به سمت پایین قل بخورد = میدانید اگر گلوله را رها کنید به پایین تپه قل خواهد خورد فقط باید آن را رها کنید.

آیا شما در حال چسبیدن به خواسته خود هستید؟ اگر اینطور نیست ، بار دیگر این مطلب را بخوانید زیرا این کلید رسیدن به آنچه می خواهید است و این تنها راه جذب خواسته ها است.

راه رسیدن به رویاها و جذب خواسته ها در این است آنچه را که می خواهید دقیقا به همان روشی بخواهید که چیزهای دیگر را می خواهید !

شما در حال حاضر یا بستنی در یخچال دارید (یا پول برای خرید بستنی را دارید) ، بنابراین می دانید که در حال حاضر آنچه را که می خواهید را دارید و در دسترس شماست.

اگر از قبل بدانید که پول زیادی دارید ، بلافاصله آن را به زندگی خود جذب خواهید کرد گویی این همه مدت در کابینت آشپزخانه شما مخفی شده است.ذهن ناخودآگاه شما اعتقادات شما را به واقعیت منعکس می کند *😉 *

همان سطح انرژی که در مورد داشتن بستنی دارید همان سطح انرژی را باید در مورد خواسته هایتان داشته باشید. در این هیچ شکی نیست. این نوع انرژی (انرژی داشتن) باعث می شود جهان به نفع شما کار کند تا هر آنچه را که می خواهید بدست آورید. بنابراین اجازه دهید وابستگی ها را رها کنید و نگرانی در مورد خواسته هایتان را رها کنید بدون شک اگر فقط رها کنید و به همان روشی که به چیزهایی که دارید فکر میکنید به خواسته هایتان فکر کنید خواسته هایتان بسیار سریعتر از آنچه شما فکر میکنید وارد زندگی شما می شوند.

بیایید صادقانه صحبت کنیم…

حقیقت این است که ، بعضی از ما به شدت درگیر چگونگی جذب خواسته ها هستیم و در حال حاضر به آنچه که می خواهیم بسیار وابسته هستیم. برای بعضی از شماها باورهایی وجود دارد که در مورد آنچه که می خواهید با مقاومت های بسیار بالایی در سطح ناخودآگاه روبرو خواهید شد و به نظر رها کردن کار آسانی نیست. اما نکته هایی وجود دارد که با دانستن و استفاده از آنها می توانید وابستگی های خود را رها کنید و به آنچه می خواهید در زندگیتان داشته باشید اجازه ورود دهید.

مدیتیشن

قدرتمندترین راه برای غلبه بر وابستگی ها مدیتیشن است. لازم نیست در جایگاه نیلوفر آبی بنشینید و ساعت ها ساکت باشید. هدف مدیتیشن مشاهده عینی راهی قدرتمند برای غلبه بر وابستگی ها است. ناظر صداهای درون سر خود باشید فقط ناظر صدای درون سر خود باشید که در مورد آنچه که می خواهید وسواس است شما آن صدا را می شناسید  “وای خدا کنه اون پروژه جواب بده ، اگه نده چی …” ، “این کار بسیار سختی است ” بله … منظور همین صداها است.

هرچه بیشتر این صداها را بدون قضاوت مشاهده کنید بیشتر متوجه خواهید شد که این افکار شما نیستید و افکار شروع به از بین رفتن می کنند در نتیجه ، شما وابستگی های خود را رها می کنید. اما گفتنش راحت تر از انجام دادنش است…

امواج مغزی آلفا

ما برای کسانی که به دنبال میانبرها هستند خبرهای خوبی داریم!با ثبت نام در این سایت می توانید البوم های صوتی همراه با امواج مغزی را استفاده کنید که مقاومت های درونی شما را برای جذب خواسته هایتان از بین می برد در صورتی که ثبت نام نکرده اید اکیداً پیشنهاد می کنیم اگر می خواهید وابستگی های خود را آزاد کنید این کار را انجام دهید.

با استفاده از البوم های صوتی مغز شما با امواج مغزی آلفا اشباع می شود و به مرور زمان امواج آلفا حالت آرامش را درون شما ایجاد میکند که باعث افزایش آگاهی شما می شود و صداهای درون سرتان خاموش می شوند.

در این حالت ، شما به طور کلی هویت خود را با صدای موجود در سر خود جدا می کنید و وابستگی های خود را رها می کنید.بودن در این حالت یک راه عالی برای جدا کردن صدای نگران کننده در سر شماست و در نهایت باعث رها کردن دلبستگی های شما می شود در این صورت منتظر باشید و ببینید که چگونه یک میلیارد دلار به زندگی شما جذب می شود.

عبارت های تاکیدی

احتمالا قبلاً درباره عبارت های تاکیدی شنیده اید اما شرط می بندم که هرگز نمی دانید واقعا چطور آنها اثر بخش هستند. در بخش فروشگاه سایت ما عبارت های تاکیدی را با امواج مغزی آلفا ترکیب کرده ایم که نتایج شگفت انگیزی را برای شما ایجاد میکند.

در لیست تاکیدات ، کاری که انجام می دهیم وارد کردن چیزهایی است که دراختیار داریم و با خاطر آنها سپاسگزار هستیم!  در لیست خود مواردی را بنویسید که در حال حاظر آنها را دارید مانند “من قدردان خانه خوبم هستم ” ، ” من از ماشین زیبایی که دارم قدردانی می کنم “،” من بابت داشتن گوشی همراهم قدردانی می کنم “.
وقتی این کار را انجام می دهید ، خود را در حالت ذهنی قرار می دهید که از چیزهایی که دارید قدردانی می کنید  ، سپس درست بعد از ذکر مواردی که داریم و از آنها قدردانی می کنیم ، مواردی را که می خواهیم داشته باشیم را می نویسیم  طوری که انگار آنها را داریم مانند :  “من از وفور پولی که در حال حاضر در زندگی دارم ، قدردانی می کنم” ، “من قدردان وزنی که دارم هستم ” ، ” من سپاسگزار چشم هایم هستم زیرا میتوانم با آنها زیبایی ها را ببینم “

وقتی این تأییدات را بعد از گفتن چیزهایی که دارید با صدای بلند می گویید ، ذهنتان هیچ مقاومتی نشان نمی دهد و احساس خالصی از داشتن این چیزها را احساس می کند. در واقع شما مقاومت های ناخوداگاه خود را دور میزنید و این باور را وارد ناخوداگاه میکنید که از قبل آنچه را که می خواهید دارید.

اکنون ، این تاکیدات را یک یا دو بار در روز تکرار کنید و در حین انجام کار ، به فایل اموج آلفا گوش دهید. صدای امواج مغزی آلفا شما را در حالتی قرار می دهد که ذهنتان را برای دریافت تاکیدات بازتر است و راحتر تغییر میکند و همچنین صدای های درون ذهن شما را خاموش میکند به یاد داشته باشید ، تاکیدات را به ترتیب چیزهایی که دارید و چیزهایی که می خواهید داشته باشید تکرار کنید.

خواستن را متوقف کنید

از تقلا کردن دست بردارید. به نظر می رسد این با قانون خواستن متناقض است ، اما واقعا جذب خواسته ها ارزش این را دارد که استرس و نگران باشید فقط زندگی را زندگی کنید زیرا با داشتن احساس نگرانی و استرس نمی توانید خواستهایتان را خلق کنید در واقع این احساس خوب است که شرایط خوب را برای شما رقم میزند عجیب است اما اتفاق می افتد. بنابراین آنچه را که می خواهید رها کنید و خواهید دید روزی جلوی ظاهر می شوند.

این بخش را با این یادداشت تمام میکنیم…

اگر برای جذب خواسته ها تقلا نکنید خیلی زود به خواسته خود می رسید . این مقاله برای افرادی که برای بدست آوردن آنچه می خواهند تلاش می کنند اما نتیجه مطلوبی بدست نمی آورند است. اما منظور این نیست که در مورد خواسته خود کاری انجام ندهید و انتظار داشته باشید جهان آنچه را که می خواهید به شما بدهد بسیار بعید است اما….

از آنجا که می دانیم بیشتر شما از محصولات این سایت استفاده میکنید و متعهد به استفاده مدام از آنها هستید و انتظار دارید تغییرات رخ دهند بنابراین باید از نشان هایی که بعد از استفاده جهان هستی به شما نشان میدهد آگاه باشید و از آنها استفاده کنید مانند اینکه شاید باید به کسی زنگ بزنید و یا شاید باید به جایی بروید و کسی را ملاقات کنید.

اگر می خواهید وزن خود را کاهش دهید و به آلبوم کاهش وزن گوش میکنید اما در عین حال هر روز ۴ اسلایس کیک بخورید ، چگونه انتظار دارید وزن خود را کاهش دهید؟ اگر به آلبوم افزایش درامد گوش می دهید اما کاری در راستای آن انجام نمی دهید ، چگونه انتظار دارید ثروتمند شوید؟

بنابراین اگر به خواسته خود وابسته هستید ، کلمات زیرا را به خاطر بسپارید …

Let it gooooooo = رهایش کن.

برای ورود به صفحه آلبوم مدیتیشن قانون جذب اینجا کلیک کنید

افکار و تاکیدات مثبت برای فعال کردن قانون جذب و جذب خواسته ها کافی نیست!

درک نیروی محرکه قانون جذب مهمترین مرحله برای جذب خواسته های است.  اگر بتوانید قانون جایگزینی را درک کنید ، درک قانون جذب بسیار منطقی تر می شود.

آخرین نیروی محرکه قانون جذب قانون ارتعاش است. از آنجا که همه چیز فرکانس است و هر چیز قبل از تبدیل شدن به ماده ، یک فکر است ، درک فرکانس و ارتعاش کلید حلق خواسته ها است.

اگر تاکنون آموزه های آبراهام هیکس را در مورد موضوع “بخواهید تا به شما داده شود” را خوانده باشید ، از اهمیت قرار گرفتن در ارتعاشات آنچه می خواهید را درک می کنید، آیا منظور همگام سازی ارتعاشات چیست؟ مراحل واقعی رسیدن به خواسته ها چیست و چه تغییراتی و چگونه باید انجام شود؟

این سوالات بسیار مهم هستند و درست است که باید در عمل استفاده شوند تا بتوانید از جایی که هستید… به مکانی که می خواهید برسید بروید، اقدام عملی هیچ فرمول جادویی وجود ندارد، همچنین مثبت ماندن و داشتن افکار و عقاید مثبت در طول مسیر بسیار مهم است.

احساسات و چگونگی حذف افکار منفی

این نمودار فرکانسهای مختلف مرتبط با حالتهای احساسی مختلف را نشان می دهد.

در ۲ دهه گذشته ، علم پزشکی اطلاعات زیادی در مورد ارتباط قلب و ذهن درک کرده است. اکنون به خوبی درک شده است که قلب یک مولد عظیم انرژی الکترومغناطیسی است – انرژی که فرکانس ارتعاشی شما را در سطح پایین قرار می دهد (احساس می کنید از نظر احساسی تخلیه شده اید) یا در سطح بالایی (شما غرق عشق ، سپاسگزاری ، افکار مثبت هستید) و لذت هستید. انسجام ضربان قلب تأثیر زیادی در بالا یا پایین بودن فرکانس کلی وجود بدن در فضا و زمان دارد.

بنابراین هر کسی که با قانون جذب و یا هر روشی که باعث رسیدن به خواسته می شود درک کرده است که تمام این روند مربوط به هماهنگ شدن ارتعاش شما با ارتعاش خواسته تان است. دلیل آن این است که سفر ما از مرکز احساسی بدن یعنی قلب آغاز می شود. وقتی تمایل به خلق کردن چیزی در آگاهی شما ایجاد می شود ، ابتدا این خواسته باید از قلب شما شروع می شود به عبارت دیگر باید رابطه احساسی با خواسته خود داشته باشید، وقتی قلب شما چیزی را احساس می کند این “چیز” در نهایت در زندگی واقعی شما خلق می شود، این قلب است که احساسات بالاتر ، احساسات شادی را احساس می کند. قلب جایی است که اندیشه های مثبت (حتی اگر به صورت افکار ظاهر شوند) از قلب نشات می گیرند.

اگر فقط بتوانیم آن احساسات عالی را حفظ کنیم ، خلق خواسته هایمان خیلی سریعتر اتفاق می افتد. بنابراین مشکل از زمانی شروع می شود که ذهن شروع به مداخله می کند و قبل از اینکه شما متوجه شوید، نیم کره چپ ذهن شما … شروع به گفتن منطق و استدلال می کند “بله اما …” یا “اما شما نمی توانید …” یا “هرگز نخواهد شد ” با این اتفاق احساسات عالی خراب می شوند و شما در حلقه “من می خواهم” >  “اما شما نمی توانید” گرفتار می شوید، قلب می گوید ، “من می خواهم” … ذهن می گوید “چگونه؟” و شما هرگز از آن حلقه بیرون نخواهید آمد.

هنگامی که از وجود این حلقه آگاهی شوید ، کار طبیعی که باید بکنید این است که سعی کنید آن را تغییر دهید. بنابراین باید تصمیم بگیرید که از اراده ، عزم ، توانایی تفکر مثبت خود برای ایجاد تغییر در این تعارض قلب و ذهن استفاده کنید.

این واقعیت علمی است که مکالمه ای که بین قلب و ذهن انجام شده است ، مکالمه ذهن خودآگاه نیست بلکه ضمیر ناخودآگاه است، این صدایی که مدام می گوید “چگونه” ، “هرگز نخواهی” یا “چه چیزی باعث می شود فکر کنی …” از ضمیر ناخودآگاه ناشی می شود.

روی تغییر آن توجه کنید، توجه از ذهن خودآگاه ناشی می شود ،بنابراین با تلاش آگاهانه ای برای ایجاد آن تغییر اقدام کنید، به عنوان مثال به خودتان بگویید حواست به منه؟ اگر بله ، پس باید با اراده و افکار مثبت احساسات خود را عالی نگه دارید.

مهم نیست که چقدر مثبت اندیش ، چقدر خوش بین باشید ، هر چقدر احساسات مثبت قوی دارید ، مهم نیست که تاکیدات مثبت شما چقدر خوب نوشته شده است ، اگر آن را از درون ضمیر ناخودآگاه تغییر ندهید ، چیزی تغییر نمی کند.(در واقع تا زمانی که احساسات شما تغییر نکند چیزی تغییر نخواهد کرد).

این فقط یک مسئله مهم نیست، بله ، ما در مورد غلبه بر ذهن صحبت می کنیم ، این مربوط به میدان جنگ ذهن است و این میدان جنگ در اعماق وجود شما است، ذهن خوداگاه هیچ کنترلی بر آن ندارد. ذهن خوداگاه تنها قادر به پردازش ۴۰ بیت اطلاعات در ثانیه را دارد و خوداگاه این مکالمات عمیق را کنترل نمی کند. از طرف دیگر ضمیر ناخودآگاه ۴۰ میلیون بیت اطلاعات را در ثانیه پردازش می کند و بیش از آنچه می دانید روی شما کنترل دارد.

ارتباط بین ضمیر ناخودآگاه و انرژی منبع یا قلب است که خواسته های شما را به وجود می آورد، وقتی درخواست میکنید، منبع انرژی بلافاصله پاسخ می دهد، اما اگر از طریق ضمیر ناخودآگاه به قلب شما بازگردد و در صورتی که ناخوداگاه شما با افکار و باورهای مخرب برنامه ریزی شده باشد انگیزه ناشی از انرژی منبع توسط بدبینی این باورها مسدود می شود و طبیعتاً منطقه ای از درگیری دائمی بوجود می آید.

افکار مثبت و عبارت های تاکیدی یک شروع عالی است اما آنها شما را به خط پایان نمی رساند، مگر اینکه این موارد مثبت توسط ضمیر ناخودآگاه دریافت شده باشند.

برای کاربردی تر کردن این توضیحات اجازه دهید از مثال استفاده کنیم:

اجازه دهید فرض کنیم شما در حال تلاش برای خلق کردن یک شغل جدید هستید … یا شاید در حال تلاش برای کسب پول بیشتر هستید، اولین کاری که باید انجام دهید این است که احساسات داشتن آن شغل جدید یا داشتن پول بیشتر را هم اکنون احساس کنید.

به عبارت دیگر وقتی آن خواسته شما خلق شود چکار خواهید کرد؟ چه احساسی خواهید داشت؟ چه چیزی درون شما متفاوت خواهد بود؟

همانطور که خواسته های خود را احساس می کنید ، مقاومت نیز خواهید داشت، ممکن است “خوب چگونه این شغل جدید را بدست می آورید؟” ، یا “شما نمی توانید پول بیشتری بدست آورید زیرا شما یک دستمزد یا حقوق ثابت دارید” – نیم کره چپ با منطق خود ، بلافاصله شروع به حل کردن این مشکل.  میکند. با این کار راه حل هایی به ذهن شما خطور میکند، راه حل هایی مانند “خوب ، بنابراین باید برای شغل جدید اقدام کنیم …” یا “خوب ، ما باید ارتقا شغلی را بخواهیم یا یک مدرک / گواهینامه یا مهارت بالا دریافت کنیم “

بنابراین قبل از اینکه متوجه شوید، دیگر از آن احساسات عالی یا آن افکار مثبت لذت نمی برید زیرا اکنون به طور فعال در حال حل مشکلات هستید، به نظر شما با این تفاسیر چه اتفاقی افتاده است؟ چه کسی اکنون فرآیند خلق خواسته را کنترل می کند؟ قلب شما یا ذهن؟ اگر ذهن ، کدام ذهن؟ خودآگاه یا ناخودآگاه؟

اگر گفتید ناخودآگاه ، پس پولتان را بدست می آورید!

بنابراین اولین چیزی که قبل از خلق چیزی که باید اتفاق بیفتد باید درک کنید این است که یاد بگیرید به ضمیر ناخودآگاه خود بگویید که مسیر را کنترل کنید، زیرا شما می دانید که “وقتی می پرسید ، منبع انرژی پاسخ می دهد” و “این قانون جهان است که وقتی نتیجه مطلوب خود را با ارتعاش مناسب هماهنگ می کنید خواسته شما باید خلق شود” و اگر به ضمیر ناخودآگاه خود بگویید که “من باور دارم که منبع انرژی در حال ایجاد شرایط مناسب برای من است تا بتوانم شغل جدیدی را شروع کنم “، شما دیگر برده ذهن ناخودآگاه خود نیستید بلکه فرمانده آینده ای هستید که می خواهید خلق کنید.

وظیفه شما این نیست که بفهمید چگونه خواسته شما خلق می شود، جهان به کمک شما نیازی ندارد. وظیفه شما این است که فرکانس ارتعاش خود را تا آنجا که می توانید بالا و ثابت نگه دارید و خود را از معادله خلق خواسته حذف کنید. افکار مثبت را حفظ کنید ، تاکیدات مثبت را استفاده کنید و در احساس خوب بمانید.

حفظ تاکیدات و افکار مثبت در حفظ یک ذهن مثبت ضروری است که در نهایت منجر به ایجاد حالت های ارتعاشی بالاتر می شود، با این حال ، در روزهایی که اوضاع خوب است ، مشکلی با آن نخواهید داشت زیرا ضمیر ناخودآگاه شما در حالت بقا نیست، در هیچ درگیری نیست، شما به طور مداوم در یک حالت بی طرفی هستید که می توانید درون افکار مثبت بمانید.

در این حالت مایل نیستید یک شغل جدید را داشته باشید ، مگر اینکه به طور مداوم از کار فعلی خود ناراضی باشید … درست است؟ بنابراین در آن زمان هایی که احساس می کنید در کار فعلی خود گیر کرده اید باید در حالت ارتعاشی بالا باقی بمانید و باید توجه خود را مجبور کنید به سمت افکار مثبت برود.

بله گفتنش از انجام دادنش راحتر است و مثبت ماندن در شرایط بد سخت خواهد بود اگر ضمیر ناخودآگاه شما آموزش ندیده باشد و مهارت های ماندن در ارتعاش و احساسات خوب را کسب نکرده باشد.

اگر ضمیر ناخودآگاه خود را آموزش نداده اید که با افکار مثبت و تاکیدات مثبت همسو شود ، هر بار در جنگ شکست می خورید و در نهایت تسلیم می شوید و واقعیت فعلی خود را به عنوان تنها شرایط ممکن می پذیرید.

روشی ساده برای جذب خواسته ها از طریق تاکیدات مثبت

هدف را مشخص کنید: چه چیزی می خواهید بدست آورید؟ روی آنچه می خواهید تمرکز کنید. رویای آن را ببینید. احساسات داشتن آن را احساس کنید. لذت داشتن آن را تجربه کنید، آن را تصور کنید. تجسم کردن آن لحظه را تجربه کنید، توجه شما قدرت فوق العاده قدرتمندی در ایجاد مسیر های عصبی جدید دارد، مغز شما وقتی احساسات بالایی را در خود تجربه می کنید فعال می شود.

منبع انرژی پاسخ می دهد: این قریب الوقوع است. باید انرژی خود را صرف رسیدن به حالت ارتعاشی بالاتر هدایت کنید. این کل فرمول است، لبخند بزنید و کارهایی انجام دهید که شما را خوشحال میکند، روی چیزهایی تمرکز کنید که درک آنها برای شما راحت تر است، خود را آموزش دهید تا از چیزهای کوچک انگیزه های شادی و خوشبختی را تجربه کنید، آفتاب را تحسین کنید، به کودکان لبخند بزنید و از نوشیدنی مورد علاقه یا موسیقی مورد علاقه خود لذت ببرید، در واقع سعی کنید ارتعاش خود را بالا ببرید و بالا نگه دارید.

مراقب همزمانی ها باشید: انرژی منبع در حال حرکت است، جهان در حال کار است بنابراین اگاهانه شروع به دیدن نشانه ها کنید، اعداد در همه جاهستند ممکن است از طریق اعداد باشد و یا ممکن است شخصی چیزی را به شما می گوید که به شما کمک کند ، بنابراین شخصی شما را بیهوده صدا نکرده است ، کسی که با شما تماس می گیرد و چیزی را می گوید که شما آماده و مشتاق شنیدن آن بوده ید. ممکن است از شما خواسته شود در محل کار کاری انجام دهید که راه را برای ارتقا شغلی شما باز می کندو یا حتی ممکن است رئیس شما این کار را رها کند و آنها برای مصاحبه برای انتخاب رئیس بعدی نام شما را مد نظر داشته باشند، هیچ کس نمی داند جهان از بی نهایت راه می تواند شما را به خواسته تان برساند.

باید ذهنتان برای جذب چیزهای ناشناخته باز بگذارید. باید جایی برای انجام معجزه جهان ایجاد کنید.

ممکن است از همین امروز اعداد شبیه به هم را ببینید مانند: شماره پلاک های ۱۱۱ یا ۳۳۳ یا ۴۴۴ ، یا وقتی به تلفن خود نگاه می کنید ساعت ۱۱:۱۱ باشد و یا در ساعت ۱۱ صبح ایمیلی دریافت کنید. بنابراین آنها را تحت نظر داشته باشید، آنها برای تشویق شما برای حرکت آماده اند تا بدانید که انرژی ارتعاشی شما مطابقت دقیقی با آنچه را که درخواست کرده اید داشته است و شما به خواسته خود نزدیک شده اید.

در زمان حال باشید: نمی توانیم به اندازه کافی بر اهمیت این مرحله تأکید کنیم، هر چیزی که شما را به گذشته ای می کشاند یا دلایلی را به شما یادآوری می کند ، یا شما را ترغیب می کند برای زنده ماندن و برای آینده برنامه ریزی کنید ، باید آگاهانه این فکر را فعال کنید و به لحظه حال برگردید. به یاد داشته باشید ما در یک قلمرو کوانتومی زندگی می کنیم و در قلمرو کوانتومی هیچ مفهومی از گذشته ، حال یا آینده وجود ندارد، همه چیز در همین لحظه است در همین لحظه در حال وقوع است. همه اینها در این لحظه به طور همزمان اتفاق می افتد. بنابراین ماندن در لحظه حال تنها راهی است که می توانید در خلق خواسته هایتان اثر گذار باشید.

روی سیستم باورهای خود سرمایه گذاری کنید: بدانید که ضمیر ناخودآگاه شما قابل تغییر است، حتی اگر ۵۰ سال یک باور را داشته باشید ، می تواند در عرض ۵ دقیقه به شکلی دیگر فکر تغییر کنید. اگر آنچه شما قصد دارید در زندگی خود ایجاد کنید توسط باورهای ناخودآگاه شما پشتیبانی نمی شود ، تلاش شما برای خلق آن بدون تغییر باورهای مرتبط هیچ تاثیری ندارد فقط در نهایت انگیزه شما را تخلیه می کند، به یاد داشته باشید ، شما با دستگاه پیچیده ای به نام ناخوداگاه روبرو هستید که می تواند ۴۰ میلیون بیت اطلاعات را در هر ثانیه پردازش کند. قبل از اینکه حتی فکری را در ذهن خوداگاه خود بگذارید ، می تواند میلیون ها فکر دیگر را فعال یا غیر فعال کند، برای تغییر باورهای ناخودآگاه ۴ روش کاملاً شناخته شده و ثابت شده از نظر علمی وجود دارد.

1. از طریق روان درمانی با استفاده از روش های روانشناسی انرژی – گران ، نیاز به ویزیت حضوری مکرر است.

2. از طریق اراده و افکار و تاکیدات مثبت که طول می کشد برای همیشه و بیشتر افراد اثر بخش نیست.

3. از طریق برنامه ریزی مجدد ضمیر ناخودآگاه با استفاده از تکنیک سابلیمینال که سریع کار می کند و تغییرات دائمی هستند.

4. از طریق یک شوک بزرگ در زندگی که بدیهی است روش مناسبی نیست.

در مقالات بعدی در مورد چگونگی برنامه ریزی مجدد ناخودآگاه و تغییر باورها برای هماهنگی با اهداف و جذب خواسته ها بحث خواهیم کرد. در این مدت ، مثبت فکر کنید ، مثبت بمانید و موارد مثبت را در مرکز توجه خود نگه دارید.

۷ قدم برای دریافت پاسخ و کمک از جهان هستی!

۱۰ راه برای اینکه رویاهایت را به واقعیت تبدیل کنی؟

همه یک رویای بزرگ دارند اما چطور میتوان آن را در زندگی خود داشته باشیم؟

خوب ، وقت آن است که در این مورد فکری کنیم. داشتن رویاهای بزرگ به طرز باورنکردنی می توانند الهام بخش ما باشند ، اما تا زمانی که اقدام نکنید آنها چیزی بیشتر از یک رویاها هستند. در این مطلب ۱۰ روش برای تبدیل رویای شما به واقعیت و جذب خواسته ها را نشان می دهیم.

۱: آن را باور کنید

برای رسیدن به یک رویای بزرگ ابتدا باید به آن رویا باور داشته باشید. به نظر ساده است اما بسیاری از افراد به دنبال رویاهایی می روند که احساس می کنند برای آنها خیلی بزرگ است یا واقعاً غیرقابل تحقق است. اولین قدم برای رسیدن به رویای بزرگ خود اعتقاد داشتن به امکان پذیر بودن آن است.

۲: اقدامات روزانه انجام دهید

رویاپردازی بدون عمل هیچ چیز نیست. اقدامات روزمره ای انجام دهید تا رویای بزرگ خود را به واقعیت تبدیل کنید. هرچقدر هم کوچک باشد بسیار خوب است ، هر عملی که انجام می دهید یک قدم شما را به رویای بزرگتان نزدیک تر می کند و وقتی هر روز اقدام می کنید اتفاقات رخ می دهد. ممکن است یک اقدام کوچک روزانه در همان روز احساس نشود یا تغییرات قابل توجهی ایجاد نکیند ، اما با گذشت همین تغییرات کوچک روی هم انباشته می شوند و میتوانید آن را در قالب اتفاقات مشاهده کنید. فقط تصور کنید که اگر هر روز یک کار فیزیکی کوچک انجام دهید و به سمت رویای بزرگ خود بروید چه می شود؟ در این صورت در عرض طی یک سال به چه نتیجه ای می توانید برسید!

۳: برای رسیدن به ان زمان مشخص کنید

زمان در حرکت است و اگر شما در مورد چیزی چارچوب مشخصی تعیین نکرده باشید ، ساعت ها ، روزها ، هفته ها و ماه ها به راحتی از دست می روند. برای رویای بزرگ خود زمان مشخص کنید تا خود را اکتیو و پاسخگو نگه دارید. بهترین راه برای انجام این کار تعیین تاریخ رسیدن و سپس اقدام کردن است.

۴: رویای های خود را واضح و مشخص کنید

همه چیز با یک رویای بزرگ شروع می شود! شگفت انگیزترین تجسم را در مورد رویای خود داشته باشید ، با تصور کردن رویایتان چه احساسی به شما دست می شود، آن را در ذهنتان واقعی کنید، خلق این رویا چه نتیجه در زندگی شما خواهد گذاشت؟ هر روز که بیدار می شوید چه احساسی خواهید داشت؟

۵: افراد منفی را نادیده بگیرید

هر زمان که به دنبال یک رویاهای خود می روید همیشه افراد منفی وجود خواهند داشت که به شما می گویند این کار انجام نمی شود. آنها ممکن است دوستان و خانواده شما باشند ، اما این که شما آنها را بسیار دوست دارید، به معنای درست بودن تفکر آنها نیست. غالباً وقتی افراد می گویند کاری انجام نمی شود فقط به این دلیل است که در تجربه شخصی آنها این امکان وجود نداشته است، به آنها گوش ندهید شما فردی منحصر به فرد و با انگیزه هستید و توانایی رسیدن به رویاهای بزرگ خود را دارید.

۶: رویای خود را با افراد موفق به اشتراک بگذارید

رویاهای خود را مخفی نکنید ، آن را با افرادی که مثبت هستند به اشتراک بگذارید. اگرچه همه آنها با شما همراه نخواهند شد ، اما کسانی هستند که در خلق رویای شما با شما همراه خواهند شد و این افراد می توانند کمک بزرگی به شما در رسیدن به رویایتان را داشته باشند. افرادی که به شما ایمان دارند در هنگامی که شما شکست می خورید به شما کمک می کنند، انگیزه و الهام شما را حفظ می کنند و در صورت نیاز و کمک بیشتذ با افراد مناسب ارتباط برقرار می کنند.

۷: انتظارات را رها کنید

انتظار داشتن رسیدن به نتیجه وقتی به دنبال یک رویای بزرگ هستید آسان است. از این گذشته چشم انداز شما از آینده ، با انتظارات شما از آن شما را به سمت آن راهنمایی می کند اما مسئله این است که ، در مسیر دستیابی به رویاهای بزرگ پیچ و خم های بسیاری وجود دارد که انتظارات داشتن می تواند به ما ضربه بزند، بنابراین مهم است تنها تلاش خود ادامه دهید و انتظارات را رها کنید و خود را آزاد بگذارید تا بدون ناامیدی رویاهای خود دنبال کنید ، زیرا در جاده موفقیت همه چیز طبق برنامه ریزی پیش نمی روند.

۸- ذهنیت اجتناب ناپذیر داشته باشید

داشتن یک ذهنیت اجتناب ناپذیر به این معنی است که همه چیز در مورد دانستن این است که رسیدن به رویاهای بزرگ فقط مسئله زمان است. این در مورد اگرها نیست ، در مورد زمان است. وقتی با یک ذهنیت اجتناب ناپذیر اقدام می کنید ، موفقیت حتمی است زیرا انگیزه ، اقدامات و کارهای شما آن را ایجاد می کند. ذهنیت اجتناب ناپذیر قدرتمند است زیرا این پتانسیل را دارد که کل دیدگاه شما را تغییر دهد.

۹: برای رویاهای بزرگ خود فضا باز کنید

برای خلق رویای بزرگ خود ، باید در زندگی خود جایی برای آن ایجاد کنید. شما باید تمام مواردی را که دیگر به شما در مسیر خلق رویایتان کمک نمیکند حذف کنید و برای تلاش روی رویاهای بزرگ خود زمان و مکان اختصاص دهید. این ممکن است به معنای پاکسازی تعهدات خود به دیگران یا ایجاد یک اتاق مجزا در خانه باشد.

۱۰: به حرکت خود ادامه دهید

مهمترین قدم برای رسیدن به رویاهای بزرگ ، ادامه دادن به حرکت است. وقتی هر روز که برای رسیدن به رویاهای خود اقدام می کنید ، هر روز یک قدم نزدیک تر می شوید. هنگامی که ادامه دادن جزءی از ذهنیت شما باشد به یک فرد غیرقابل توقف تبدیل می شوید و موفقیت پاداش شماست.

آیا ترس از شکست و می تواند  جذب خواسته ها را به تأخیر بیندازد؟

آلبرت انیشتین ، سر جیمز دایسون ، والت دیسنی ، استیون اسپیلبرگ و بسیاری دیگر از افراد بسیار موفق قبل از موفقیت چندین بار شکست خورده اند. اگر بتوانید یاد بگیرید که چگونه از روی هر اشتباه و شکست یاد بگیرید و رشد کنید ، می دانید که تاخیر در رسیدن به رویاها و جذب خواسته ها اثری منفی ندارد.

نشانه هایی از اینکه خواسته شما نزدیک است

یک راز ناخودآگاه که منجر به خلق سریع آرزوهای شما می شود

اگر خلق آرزوها و جذب خواسته ها بدون دردسر و فوری انجام شود چه می شود؟

قبلا در مورد ضمیر ناخودآگاه مطالب زیادی منتشر شده است بنابراین اگر آن مطالب را مطالعه کرده باشید باید بدانید که زبان ضمیر ناخودآگاه زبان احساسات است.

اما شاید ندانید که از ضمیر ناخودآگاه می توانید برای خلق سریع اهداف استفاده کنید. چه باور کنید چه نکنید برای رسیدن به اهداف نیازی به طی کردن پروسه طولانی ندارید ، بنابراین چه چیزی باعث می شود که ضمیر ناخودآگاه بتواند به این قدرت دسترسی داشته باشد؟

ذهن ناخودآگاه یک ماشین هدف است

ضمیر ناخودآگاه شما برای کمک به شما در جذب خواسته ها و رسیدن به اهداف شما است. در واقع نتایجی که در حال حاضر در زندگی به دست می آورید نمود مستقیم آن چیزی است که در ضمیر ناخودآگاه شما آن ریزی شده است.

ممکن است بگویید “من از نتایجی که الان دارم خوشم نمی آید.” اما با این وجود این دقیقا همان چیزی است که در ضمیر ناخودآگاه خود کاشته اید. ممکن است ندانید که چگونه این کار را کرده اید اما این کار را کرده اید.

هر بار که اجازه می دهید محدودیت هایتان مهمتر از اهداف شما باشد ، به ضمیر ناخودآگاه خود می گویید که این محدودیت ها از اهمیت بیشتری برخوردار هستند و بنابراین انرژی بیشتری به آنها منتقل می کنید. بنابراین نتایجی دریافت می کنید که این محدودیت ها را به شما بازتاب می دهد.

تنها دلیلی که ضمیر ناخودآگاه آن چیزی را که می خواهید برای شما خلق نمی کند این است که شما آنچه را که می خواهید به آن نگفته اید اما وقتی به ضمیر ناخودآگاه خود می گویید که چه می خواهید ، ناخودآگاه بدون وقفه برای تحقق آن کار می کند.

آیا تا به حال تجربه تلاش برای حل مشکلی را داشته اید؟ بنابراین پس از کلی تلاش و ناکامی تصمیم می گیرید که موضوع را رها کنید اما وقتی پس از مدتی به حل مشکل میپردازید می بینید که راه حل پیدا می شود.

این به این دلیل است که شما به ضمیر ناخودآگاه خود گفته اید که می خواهید این مشکل را حل کنید و وقتی مشکل را برای مدتی رها می کنید، ضمیر ناخودآگاه شما هنوز مشغول جمع آوری منابع برای حل مشکل است بنابراین پس از بررسی مجدد مشکل یا مسئله ناخوداگاه به راحتی یافته های خود را به شما ارائه می دهد.

ضمیر ناخودآگاه مانند یک کامپیوتر است هر ورودی که به آن بدهید به آن عمل می کند. اگر ورودی ها معیوب هستند این تقصیر ضمیر ناخودآگاه شما نیست شما ورودی های اشتباه را به آن وارد می کنید.

اگر می خواهید خروجی های (نتایج) دلخواهتان را داشته باشید ورودی های مناسب به آن بدهید به همین سادگی.

اما چگونه این کار را انجام دهید؟

ضمیر ناخودآگاه شما کانون توجه شما را دنبال می کند

این را امتحان کنید: به زمانی که احساس خوبی به شما دست می دهد فکر کنید. حال وقتی به آن خاطرات فکر می کنید ، آیا واقعاً احساس خوبی به شما دست نمی دهد؟ (یا هر احساسی را که انتخاب کرده اید)؟ حتی فکر کردن به کلمه “شادی و خوشبختی” برای تحریک احساسات کافی است.

سعی کنید از خود بپرسید: “ثروتمند بودن چگونه است؟”

بدنبال پاسخ نباشید سوال را بپرسید و آن را رها کنید. ناخودآگاه باید به آن پاسخ دهد زیرا این کاری است که او باید انجام می دهد.

توجه کنید که این کار نیاز به تلاش طاقت فرسا ندارد بنابراین سعی نکنید به اجبار احساس فراوانی کنید بلکه فقط خیلی آرام آن حالت را احساس کنید.

با این کار اساساً ضمیر ناخودآگاه فوراً به تمرکز شما پاسخ می دهد و احساسی را که می خواهید احساس کنید را به شما می دهد. ناخودآگاه این کار را بدون هیچ زحمتی از طرف شما انجام می دهد. هنگام دسترسی به آن حالت، اعتقادات محدود کننده و حتی مقاومتی وجود ندارد.

این در واقع همان چیزی است که درباره “خلق سریع آرزوها ” به آن اشاره می کنیم. شما روی حالت خاصی تمرکز می کنید و بلافاصله ضمیر ناخودآگاه شما این احساس را به شما می دهد.

این ممکن است به نظر گمراه کننده باشد زیرا بعد از دستیابی به آن حالت احساسی ، شما بدن فیزیکی خود را در آن زمان و مکان منتقل نکرده اید درست است؟

بله درست است اما شما بذر تجلی آن را کاشته اید، اگر آن بذر را پرورش دهید آنگاه به واقعیت زندگی شما تبدیل می شود.

به یاد داشته باشید که احساس ، پیش زمینه ظهور هر چیزی است. برای مثال میتوانیم آن را به یک دانه تشبیه کنیم، گیاهی که از یک دانه حاصل می شود. بنابراین برای داشتن یک گیاه شما باید بذر آن را بکارید و مطمئن شوید که تمام عناصر لازم برای زنده ماندن و رشد آن را فراهم می کند.

احساس فراوانی بذر یک زندگی مرفه است. احساس عشق بذر یک رابطه عاشقانه است. احساس سلامتی بذر سلامت جسمانی است.

اگر از من یک دانه بخواهید و من یک دانه به شما بدهم شما از من شکایت نمی کنید که چرا من به شما یک گیاه نداده ام. زیرا می دانید که باید بذر را بکارید و پرورش دهید ، تا دانه به آنچه که می خواهید تبدیل شود.

اما نکته این است که در حال حاضر می توانید بذر فراوانی ، یا عشق ، یا سلامتی یا هر چیز دیگری را که آرزوی آن را دارید را بکارید. سپس آن دانه را آبیاری کنید و اجازه دهید تا به گیاهی تبدیل شود که دوست دارید.

ضمیر ناخودآگاه شما مانند یک لنز دوربین است

لنز به خودی خود فوکوس نخواهد کرد این کار را شما با هدایت آن بر روی هر چیزی انجام میدهید. اگر لنز را روی زشتی ها هدایت کنید زشتی ها را به شما نشان میدهد و اگر آن را به سمت فراوانی و زیبایی ها هدایت کنید فراوانی را خواهید دید.

برای ضمیر ناخودآگاه هیچ چیز خوب یا بد نیست روی هر چیزی که تمرکز کنید آن را به شما میدهد، و این با یک احساس شروع می شود از احساس خود می توانید متوجه شوید که لنز شما در کجا متمرکز شده است.

هر چه زمان بیشتری لنز خود را روی آن احساس نگه دارید آن احساس به احساسات قوی تری تبدیل می شود و در نهایت به ماهیت افکار شما تبدیل می شوند و سپس خود را به شکل تجربیات زندگی شما تبدیل میکنند. کامل کردن این مراحل برای خلق آرزوها هنر ایجاد واقعیت گفته می شود.

احساسات به شما دروغ نمی گویند، اگر این احساسات را دوست ندارید این شما هستید و تنها شما هستید که باید تمرکز خود را تغییر دهید، هیچ کس نمی تواند این کار را برای شما انجام دهد.

با گذشت زمان ، شما لحظه به لحظه از مکان دقیقی که باید لنز را آن جا تنظیم کنید آگاه می شوید و در صورت لزوم می توانید لنز را جابجا کنید. آیا بر روی کمبود متمرکز شده اید این نشان دهنده اضطرابی است که در مورد پول احساس می کنید؟ شما باید آن لنز را بر روی فراوانی متمرکز کنید.

چگونه مجدد تمرکز خود را تغییر دهید؟ به راحتی تمرکز خود را روی احساسی که دوست دارید هدایت کنید و آن را احساس کنید.

به عنوان مثال ، اگر پول بیشتری می خواهید اما نگران وضعیت فعلی خود هستید ، باید:

1. تمرکز خود را از روی کمبود بردارید
2. و تمرکز خود را بر روی فراوانی تنظیم کنید

توجه داشته باشید که از شما نمی خواهیم که هدف خود را به طور کامل تجسم کنید. تجسم کامل هدف شما به مرور کامل می شود بنابراین با تمرکز بر اصل هدف ، بذر آن را بکارید.

شاید نتوانید بر روی درآمد ماهیانه ۵۰۰۰ دلار را بدون تلاش سخت متمرکز شوید. اما می توانید روی احساسات مثبت و فراوانی که در هسته اصلی هدف شما است تمرکز کنید.

ضمیر ناخودآگاه شما ضمیر عادت است

به یاد داشته باشید که ضمیر ناخودآگاه شما علاوه بر اینکه ماشین هدف شما است ماشین خودکار نیز هست. در واقع ناخودآگاه به صورت کلی روی حالت خودکار عمل می کند.

به عنوان مثال وقتی عادت می کنید روی کمبود تمرکز کنید ناخودآگاه شما این رفتار را خودکار می کند و این همان چیزی است که آن را مقاومت می نامیم. با این عادت مخرب ضمیر ناخودآگاه شما طوری برنامه ریزی می شود که روی چیزی که نمی خواهید تمرکز کند، بنابراین وقتی سعی می کنید آن برنامه را تغییر دهید ، مقاومتی برای مدتی ایجاد می شود تا بتوانید برنامه جدید را جایگزین برنامه قدیمی کنید. بنابراین همانطور که آن برنامه جدید را معرفی می کنید ، بین برنامه جدید و قدیمی تنشی ایجاد می شود تا اینکه یکی پیروز شود.

با شروع فرایند تغییر برای مدتی ضمیر ناخودآگاه همچنان سعی می کند از برنامه قدیمی پیروی کند. وظیفه شما این است که نسبت به برنامه جدیدی که می خواهید آن را نصب کنید آگاه باشید تا در نهایت شروع به خودکار سازی برنامه جدید کنید.

بیایید مثالی را بررسی کنیم : فرض کنیم در حال راه اندازی یک کسب و کار جدید هستید و این برای اول شماست.

ضمیر ناخودآگاه شما برای راه اندازی این تجارت برنامه های زیادی که شما نیاز دارید را ندارد. برنامه های مانند ” جذب مشتریان” یا “بازاریاب ها” یا “ساخت یک وب سایت موفق”.

این برنامه فعلی این را بیان میکند: “من نمی دانم چگونه از این کسب کار باید پول در بیاورم” و “اگر کسی نیاید چه؟” و سوالات زیادی دیگری.

بنابراین هر زمان که به کسب و کار خود فکر می کنید ، آن لنز بر احساس کمبود و شک در توانایی های خودتان برای موفقیت متمرکز می شود.

اما امروز شما می دانید چه چیزی را می خواهید خلق کنید. شما آن لنز را به برنامه های جدیدی که می خواهید نصب کنید ، متمرکز می کنید. این احساسات ممکن است راحتی ، فراوانی ، امنیت و غیره باشد.

با این کار خیلی زود ضمیر ناخودآگاه شما می فهمد که تمرکز جدید شما از این برنامه های قدیمی مهم تر هستند و روی احساسات جدیدی که تمرکز کرده اید به طور خودکار شروع به کار میکنند.

با ادامه دادن به این روند موفقیت شما شروع می شود. شما شروع به جذب مشتری های جدید می کنید ، یاد می گیرید که چگونه تجارتتان را تبلیغ کنید و یک وب سایت عالی ایجاد کنید.

این قدرت ذهن ناخودآگاه است. او می داند که چگونه خودکار شود. فقط باید به آن بگویید که دقیقاً چه چیزی باید خودکار شود. در غیر این صورت احتمالاً نتیجه ای که خلق می شود چیزی است که شما دوست نخواهید داشت.

برای جذب خواسته ها احساسات باید کافی باشد

باید به اندازه کافی احساسات را بسازید.

احساسات کافی باعث خلق آرزوها می شود.البته شما هدف را می خواهید اما همانطور که می دانید باید دانه ای بکارید تا گیاه رشد کند ، احساسات نیز باید تا زمانی که آرزوی شما خلق می شود به اندازه کافی ایجاد شوند.

بنابراین تمرکز خود را در جایی که قرار دهید که باعث جذب خواسته ها و رویاهای شما می شود و به صورت روزانه روی آن هدف تمرکز کنید.

برای تجلی رویای خود زمان لازم برای رشد و بالغ شدن را بدهید.

این به این معنی نیست که مدت زمان زیادی طول خواهد کشید اما بدان معنی است که شما باید در حال حاضر احساسات خوبی داشته باشید.

واقعیت فعلی شما هر چه هست اشکال ندارد. اما می توانید چیز جدیدی ایجاد کنید ، به شرطی که تمایل دارید داشته باشید به طور منظم روی داشتن احساس خوب تمرکز کنید.

با گذشت زمان ، هدف شما به زندگی شما وارد می شود. اما در حال حاضر آنچه شما دارید کاشتن نطفه این هدف است. آن را بکارید ، آبیاری کنید در نهایت آن دانه رشد می کند.

بنابراین ، راز ذهن ناخودآگاه که منجر به خلق فوری اهداف می شود این است که روی هر آنچه تمرکز کنید ، بلافاصله احساس آن را دریافت می کنید.

اگر هدفی دارید آن را مشخص کنید. یا به زمانهایی در گذشته فکر کنید که همان احساس را داشته اید. سپس به ذهن ناخودآگاه اجازه دهید تا بدون زحمت احساسات را در هسته اصلی هدف شما قرار دهد.

با گذشت زمان ، ضمیر ناخودآگاه برنامه جدید را خودکار می کند و برنامه قدیمی در اثر عدم استفاده خاموش می شوند.

مهمترین نکته ای که باید در اینجا بخاطر بسپارید این است که هدف مورد نظر خود را مشخص کنید ، صرف نظر از اینکه برنامه قدیمی پایدار است. مهم نیست که ذهن ناخودآگاه شما چه چیزی می گویید شما به تمرکز روی هدف خود ادامه دهید زیرا با گذشت زمان ضمیر ناخودآگاه به این نکته توجه می کند و متوجه خواهد شد که این هدف مهمتر از برنامه های قدیمی است .

لنز شما کجا متمرکز شده است؟ آیا آنقدر صبور هستید که اجازه دهید بذر اهداف شما رشد کند؟ نظرات خود را در پایین همین صفحه اعلام کنید.

چطور رویاهایمان را به حقیقت تبدیل کنیم؟

وقتی میخواهید به این سوال پاسخ ‌دهید واقع‌بین باشید: از خودتان بپرسید در زندگیم “من الان کجا هستم؟” پاسخ صادقانه به این سوال روی کسب و کار و کل زندگی شما تاثیر دارد.

در کتاب از خوب به عالی، جیم کالینز داستان جیم استاکدیل، افسر ارتش آمریکا را روایت می کند که در طول جنگ ویتنام به مدت هشت سال اسیر بود و مرتباً شکنجه می شد. از استاکدیل پرسیده می شود کدام سربازها موفق به زنده ماندن شدند. استاکدیل پاسخ می دهد: پاسخ ساده است: خوشبین ها.

این یک درس بسیار مهم است. شما هرگز نباید ایمان به اینکه در نهایت پیروز خواهید شد را از دست بدهید – با نظم و انضباط برای با وحشیانه ترین حقایق واقعیت فعلی خود روبرو شوید حتی اگر شرایط آنطور که باید خوب نباشد.

از صادق بودن در مورد واقعیت فعلی نترسید. صادقانه نگاه کردن به جایی که در حال حاضر در زندگی خود هستید، برای شما به سکویی پرتابی تبدیل می شود که می توانید از زندانی که شما را عقب نگه می دارد بپرید. اگر صورت حساب ها و وام های پرداخت نشده ای دارید پس در ابتدا باید فداکاری های بزرگ کنید.

البته تعریف عموم از خواسته ها و رویاها دقیقا برعکس است. مردم چیزهایی مانند “با ایمان قدم بردارید” یا “رویاهای خود را دنبال کنید تا جهان درهایی را به روی شما باز کند” این نوع ایده‌ها روحیه شگفت‌انگیزی ایجاد می‌کنند، اما میزان موفقیت بسیار کمی دارند. در بهترین حالت، این ایده‌ها این معنی را می دهند که «هیچ برنامه‌ای نداشته باشید» و در بدترین حالت یعنی «تعهدات فعلی خود را رها کنید».

شما اولی را در میلیون ها جمله الهام بخش رنگارنگ اما در نهایت پوچ در اینستاگرام یا پینترست و فیس بوک می بینید. و جمله دومی را در آهنگ هایی مانند “آزمایش زیردریایی والت گریس، ژانویه ۱۹۶۷” جان مایر به نمایش گذاشته شده است.

این یک آهنگ زیبا و نمونه ای عالی از این است که چرا جان مایر یک داستان نویس تمام عیار است. مایر در اشعارخود ، زندگی والت گریس را شاعرانه توصیف می کند، مردی که «به شدت از مکان زندگی خود متنفر بود». والت تصمیم می‌گیرد در زیرزمین خود یک زیردریایی تک نفره بسازد، او در نهایت موفق می شود زیردریایی را بسازد و سپس تا توکیو با زیردریایی حرکت می کند. هفته ها طول کشید تا به مقصد برسد، اما او این کار را کرد! هورا، رویای او برآورده شد!

اما یک مشکلی وجود دارد والت همسر دارد و پدر چند فرزند است. در این آهنگ ممکن است از او به عنوان یک رویاپرداز یاد کنیم، اما در واقعیت او را یک پدر غایب می نامیم. تقریباً غیرممکن است که غم و اندوه همسر او را نادیده بگیریم – تصویر مردی که زن و بچه‌هایش را رها کرد و یک زیردریایی تک‌نفره ساخت.

تعریف دنیا از رویاپردازی بسیار خودخواهانه است. این شامل نادیده گرفتن همه کسانی است که می شناسید و دوستشان دارید.

ما آنقدر در فرهنگ عامه این داستان ها را شنیده ایم که به این باور می‌رسیم که رویا داشتن یا قدم زدن در مسیری به سوی شگفت‌انگیز بودن یک ایده ذاتا خودخواهانه است. گویی فقط دو راه دارید: هر تعهدی را که دارید رها کنید و رویاپردازی کنید، یا خود را به یک زندگی متوسط بسپارید و به تعهدات خود عمل کنید.

اگر راه سومی برای جذب خواسته ها وجود داشته باشد چه؟ راهی برای رعایت تمام تعهدات خود در حالی که در مسیر تحقق رویاهای خود قدم برمیدارید؟

اگر مجبور نباشید یک پدر غایب، یک کارمند بد، یا یک همسر تنها باشید چه؟

حقیقت این است که شما می توانید. پس ادامه دهید و صادقانه رویاپردازی کنید و سپس حرکت کنید.

اقتباس شده از جان آکوف. استفاده شده www.thestartbook.com.